Web Analytics Made Easy - Statcounter

همایون اسعدیان با بیان اینکه در احمدآباد اصفهان به دنیا آمده است، گفت: تا سن هفت سالگی در اصفهان زندگی کردم، اما بعد از آن به دلیل اینکه پدرم کارمند بود از اصفهان به تهران آمدیم و بقیه عمرم را در تهران گذراندم.

وی با بیان اینکه هیچ وقت تصور نمی‌کرده وارد سینما شود، افزود: کلاس دوم دبیرستان بودم دوستی داشتم که بعد از زنگ مدرسه به کتابخانه کانون پرورش فکری به کلاس فیلمسازی می‌رفت با او همراه شدم و با وارد شدن به این کتابخانه، مسیر زندگی‌ام عوض شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اسعدیان درباره همکاری‌اش با مسعود کیمیایی توضیح داد: یادم می‌آید در یک تابستان مسعود کیمیایی می‌خواست فیلم «سفر سنگ» را بسازد اسفندیار منفردزاده در کانون پرورش فکری رئیس بخش فیلمسازی بود و من در آن زمان هنرجو بودم. به او گفتم من را سر فیلم کیمیایی ببرد و او گفت فردا بیا دفتر آریانا فیلم و در آنجا با امیرفرخ تهرانی که طراح صحنه فیلم بود آشنا و دستیار طراح صحنه و لباس فیلم کیمیایی شدم.

[«بوسیدن روی ماه» سخت‌ترین فیلمی است که ساختم/ خانه سید رضا در «طلا و مس» را با مشاوره یک طلبه طراحی کردیم]

اسعدیان ادامه داد: یادم می‌آید زمانیکه فیلمبرداری شروع شد با امیرفرخ تهرانی بحثم شد و به او گفتم دیگر کار نمی‌کنم و می‌روم، اوهم قبول کرد. به دستیار یک مسعود کیمیایی هم این موضوع را گفتم. مسعود کیمیایی شنید و از من مشکل را جویا شد. در نهایت من به گروه او پیوستم و دستیار سه کیمیایی شدم یعنی زیردست نصرت کریمی و محمد تراب نیا که آدم‌های بسیار شریفی بودند.

وی درباره فعالیتش در حوزه عکاسی نیز توضیح داد: بنیاد سینمایی فارابی آرشیوعکسی از هنرمندان می‌کرد و من دوستی در آنجا داشتم که از من خواست تا عکس هنرمندان را بگیرم. ناصر براهیمی عکاس بسیار خوبی بود و عکاسی فیلم انجام می‌داد که از دوستان بسیار خوب من بود هرجا برای عکاسی فیلم می‌رفتم با اینکه از عکس‌هایم خوششان می‌آمد و تعریف می‌کردند، اما می‌گفتند سابقه عکاسی فیلم ندارم. برای فیلم «دبیرستان» به ناصر براهیمی پیشنهاد همکاری برای عکاسی داده بودند و او به خاطر اینکه سرش شلوغ بود، نپذیرفت و من را معرفی کرد. به دفتر ایران میلاد برای فیلم دبیرستان رفتم که در آنجا رسول صدرعاملی، فریدون جیرانی، بیژن امکانیان و احمد امینی (دستیار کارگردان) و علی اکبر صادقی (کارگردان) نیز کارگردان فیلم نیز حضور داشت. آن‌ها آلبوم عکس‌های من را دیدند و خوششان آمد، اما گفتند عکاسی فیلم فرق می‌کند و ما به خاطر تضمین آقای براهیمی با شما کار می‌کنیم. بدین شکل عکاس فیلم دبیرستان شدم. برای فیلمبرداری فیلم به ساری رفته بودیم سه چهار روز از فیلم گذشته بود که فریدون جیرانی از من خواست برای چاپ چند عکس به تهران بروم، می‌دانستم می‌خواهند عکس‌های من را ارزیابی کنند. به تهران آمدم عکس‌ها را بزرگ چاپ کردم و زمانیکه عکس‌ها را دیدند خیالشان راحت شد.

[«بوسیدن روی ماه» سخت‌ترین فیلمی است که ساختم/ خانه سید رضا در «طلا و مس» را با مشاوره یک طلبه طراحی کردیم]

وی در ادامه بیان داشت: زمانیکه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودیم تصور می‌کردیم نسل ما قرار است سینمای ایران را متحول کند و فکر می‌کردیم قبلی‌ها باید بروند و ما وارد شویم. سال‌ها طول کشید تا متوجه شدم که در سینما کات وجود ندارد و نسل‌ها قطع نمی‌شوند تا نسل بعدی بیاید بلکه داخل هم ادغام می‌شوند و به نسل بعدی می‌پیوندند.

وی با بیان اینکه فیلمنامه «مرد آفتابی» را همراه با حمید جبلی نوشته است، گفت: اکبر عبدی از حضور در این فیلم با توجه به حضور حمید جبلی بسیار استقبال کرد و فاطمه معتمدآریا هم که از کودکی با جبلی دوست بودند حضور در این فیلم را پذیرفت و یک گروه صمیمی دور هم جمع شدند تا فیلم «مرد آفتابی» در سنگاپور ساخته شود. «مرد آفتابی» فیلم مفرح خوبی بود و باعث شد تا مسیر من در سینما از نیش جدا شود و کسی دیگر به من نگفت فیلمی مانند نیش بسازم.

اسعدیان درباره فیلم «آخر بازی» نیز گفت: این فیلم یکی از فیلم‌های خوبی است که ساختم و به شدت آنرا دوست دارم، زیرا فیلمی بود که برگرفته از دوستان اطرافم ساخته بودم، و حرف و حسش، حرف خودم بود. یادم می‌آید فیلم در ۱۱ رشته کاندید شد، اما همراه با فیلم‌هایی مثل سگ کشی و باران بود به همین دلیل طبیعی بود که شانس کمتری داشته باشد.

وی خاطرنشان کرد: قبل از اینکه فیلم سینمایی بسازم با تهیه کنندگی منوچهر محمدی پنج مستند برای شبکه شاهد درباره خانواده شهدای اطراف روستا‌های اصفهان ساختیم. با منوچهر محمدی سوار یک آمبولانس می‌شدیم و به روستا‌ها می‌رفتیم. با ۶۰ خانواده شهدا گفتگو کردیم از بین آن‌ها پنج را انتخاب کردیم و ۵ فیلم مستند داستانی درباره آن‌ها ساختم.

اسعدیان درباره فیلم «طلا و مس» نیز گفت: این فیلم در گیشه فروش خوبی داشت و یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌ها در شبکه نمایش خانگی بود. یادم می‌آید زمانیکه این فیلم در جشنواره ونکوور کانادا نمایش داده شد در یک ربع اول نمایش فیلم در سالن احساس می‌کردم که شاید به خاطر طلبه بودن مورد نقد قرار بگیریم، اما وقتی ۲۰ دقیقه از نمایش فیلم گذشت تصور‌ها بر این شد که دارند فیلمی عاشقانه می‌بینند و باعث خوشحالی من بود.

وی با اشاره به داشتن مشاور برای نقش طلبه فیلم «طلا و مس» بیان داشت: دوست بسیار عزیزی را از قم که آقای رضاداد به من معرفی کرده بود که برای مسائل طلبه‌ها به من مشاوره بدهد. یادم می‌آید زمانیکه خانه سید رضا را می‌خواستیم بسازیم به طراح صحنه گفته بودم خانه را بچیند و از دوست طلبه‌مان که از قم می‌آمد خواستم نگاه کند و هرچه به خانه یک طلبه شباهت ندارد را بگوید که او به خوبی ما را راهنمایی کرد. به طراح صحنه هم گفته بودم هیچ مخالفتی با او نکند و هرچه او می‌گوید، انجام بدهد. تمام نیروهایمان را به کار گرفته بودیم تا یک تصویر واقعی سالم ایرانی را نشان دهیم که نتیحه خوبی به دنبال داشت.

اسعدیان ادامه داد: «بوسیدن روی ماه» سخت‌ترین فیلمی است که من ساختم و به مراتب از طلا و مس هم سخت‌تر بود.

[«بوسیدن روی ماه» سخت‌ترین فیلمی است که ساختم/ خانه سید رضا در «طلا و مس» را با مشاوره یک طلبه طراحی کردیم]

اسعدیان درباره بسته شدن خانه سینما نیز خاطرنشان کرد: بسته شدن و بازشدن خانه سینما در تاریخ سیاسی ایران یک استثنا است که آنرا ببندند و یک نهاد مدنی با همه اعضا و انبوهی از اهالی سینما آنچنان پشت این قضیه بایستند که دو سال بعد در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲ حداقل ۴ کاندید ریاست جمهوری شعار تبلیغاتی شان بازشدن خانه سینما باشد. با افتخار می‌توانم بگویم در فعالیت‌های صنفی‌ام از کسانی بودم که در این تلاش سهم داشتم.

وی یادآور شد: من معتقدم ما تا زمانی می‌توانیم کار کنیم که بتوانیم به روز باشیم و با زمانه‌مان همراه باشیم. ما بازنشستگی نداریم و بازنشستگی‌مان زمانی است که ذهنمان از زمانه‌مان عقب بیافتد.

اسعدیان در پایان یادآور شد: وقتی نسل جوان خلاق باسواد که بیشتر از من فیلم می‌بیند می‌آید من یا باید بروم یا باید خودم را به روز نگه دارم. هر سال در جشنواره فیلم فجر چند کارگردان جوان معرفی می‌کنیم. نمی‌گویم هر سال یکی مثل اصغر فرهادی یا سعید روستایی پیدا می‌کنیم، اما کارگردان‌های بسیار خوبی هر سال معرفی می‌شوند که آثار خوبی از خود به یادگار گذاشتند.

یادآور می‌شود، موزه سینمای ایران به عنوان مجموعه‌ای فرهنگی و تاریخی که راوی سیر تاریخ و تحولات سینمای ایران است خود را موظف می‌داند نظرات و دیدگاه‌های سینماگران و بازیگران باتجربه و پیشکسوت را جمع آوری کرده تا نسل‌های آینده با نگاه و مسیر زندگی حرفه‌ای و نحوه خلق وشکل گیری آثار هنرمندان و صاحب نظران هنر سینما آشنا شوند.

 

منبع: پارس نیوز

کلیدواژه: همایون اسعدیان سخت ترین فیلمی اسعدیان درباره بوسیدن روی ماه مسعود کیمیایی خانه سید رضا یادم می آید عکاسی فیلم طراح صحنه طلا و مس یک طلبه عکس ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۵۰۹۶۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زور سرمایه به هنر نمی‌رسد

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این بخشی از سخنان نایب‌رئیس هیئت‌مدیره نماوا درباره اهالی سینماست که در چند روز گذشته واکنش‌های بسیاری در پی داشت. اظهاراتی که پس از واکنش تعدادی از اهالی سینما با پاسخ و عذرخواهی روابط عمومی این پلتفرم همراه بود. اما این پاسخ، جواب قانع‌کننده‌ای برای اهالی سینما نیست. در این میان واکنش گسترده صنوف خانه سینما به این اظهارنظر توجه‌برانگیز شد و هرکدام در بیانیه‌هایی جداگانه خواستار رسیدگی به این موضوع شدند و روابط عمومی خانه سینما هم اعلام کرد هیئت‌رئیسه این نهاد، بررسی موضوع سخنان این پلتفرم را به شورای صیانت خانه سینمای ایران ارجاع داده و در این شورا، درباره آن تصمیم‌گیری خواهد شد. اما به همین بهانه با همایون اسعدیان، کارگردان و تهیه‌کننده سینما، نگاهی کلان‌تر به گسترش پلتفرم‌ها داشتیم و میزان دغدغه‌مندی آنها در حوزه فرهنگ را واکاوی کردیم و در ادامه شرایط حضور هنرمندان در پلتفرم‌ها را بررسی کردیم که آیا در شرایطی که سینما در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد، این پلتفرم‌ها هستند که در اولویت فعالان سینما قرار گرفته‌اند؟ گفت‌وگوی روزنامه شرق را در ادامه می‌خوانید:

چند روزی است صحبت درباره اظهارات نامناسب یکی از مدیران ارشد یکی از پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی واکنش‌های زیادی بین اهالی سینما داشته، فارغ از جنس ادبیات مطرح‌شده که حتما جای نقد دارد، بد نیست به این بهانه نگاهی به گستردگی شبکه نمایش خانگی و اقبال به این پلتفرم بین اهالی سینما و مخاطبانش داشته باشیم. پلتفرم‌ها هم‌زمان با دوران کرونا در ایران به سرعت میان مخاطبان فراگیر شدند و هنرمندان زیادی جذب کار در این حوزه شدند. فکر می‌کنید این مدیوم مسیر درستی را در این چند سال طی کرده است؟

ابتدا باید اشاره کنم باورم این است که حرف‌های این مدیر محترم شاید عامدانه نبوده. شاید روی بیان کلماتش دقت نکرده است. نمی‌خواهم قضاوتی داشته باشم و ماجرا را صفر یا صد ببینم. انتظار همه ما این است، افرادی که در این سطح مدیریتی قرار می‌گیرند و در هیئت‌مدیره یک پلتفرم عظیم هستند، کافی بود اشاره کنند که بعضی از تهیه‌کنندگان یا بازیگران به تعهدشان یا اخلاقیات پایبند نیستند. در این صورت نه‌تنها کسی ایرادی نمی‌گرفت، بلکه تأیید هم می‌کرد. تصور ما هم این نیست که جامعه منزهی هستیم. جامعه سینما مثل تمام مشاغل دیگر طبعا ضعف‌ها یا قوت‌هایی دارد. من هم خیلی خوب می‌دانم برخی از دوستان تهیه‌کننده یا بازیگر ما در ارتباط با پلتفرم‌ها بدرفتاری‌ها یا بداخلاقی‌هایی داشته‌اند و این حق طبیعی یک مدیر است که از این ماجرا گله‌مند باشد. همین‌طور که ممکن است برخی از دوستان ما هم وقتی پای پول وسط می‌آید هرکاری بکنند. ولی وقتی این جملات به همه اهالی سینما تسری پیدا می‌کند، دیگر مورد صنفی است و باید شأن حرفه‌مان را در نظر بگیریم و موظف هستیم از آن دفاع کنیم. صنوف و هیئت‌مدیره خانه سینما همگی به این ماجرا واکنش نشان دادند و این حرف‌ها بار حقوقی داشت.

البته مجموعه نماوا عذرخواهی کرد. خودم در چند سال گذشته تنها پلتفرمی که با آن کار کردم نماوا بوده و مشخصا از مدیریت نماوا آقای میرطاووسی جز رفتار محترمانه چیز دیگری ندیدم وگرنه مجدد با این پلتفرم کار نمی‌کردم. این نبوده که من با این پلتفرم پدرکشتگی داشته باشم و از این جهت واکنشی نشان بدهم. اما واقعیت این است که جهان آینده، جهان تصویر و وی‌اودی‌هاست. ما الان دو، سه پلتفرم خوب داریم و همین‌طور روز به روز به تعدادشان اضافه می‌شود. بخش عظیمی از تأمین مالی اهالی سینما و تصویر در آینده از طریق همین پلتفرم‌ها خواهد بود. نه اینکه سینما از بین خواهد رفت، در سینما تعداد محدودی فیلم ساخته می‌شود و تعدادی از اعضا در آن کار می‌کنند، اما حجم کاری‌ای که این پلتفرم‌ها برای اهالی سینما ایجاد می‌کنند، قابل مقایسه با تولید فیلم نیست. در دو سال کرونا اگر پلتفرم‌ها نبودند واقعا اهالی سینما وضعیت بدی پیدا می‌کردند، چراکه در آن مقطع فقط پلتفرم‌ها بودند که سریال می‌ساختند و طی دو سال اگر اشتباه نکنم چیزی حدود ۳۴ سریال توسط دو پلتفرم تولید شد. ما باید از ورود این سرمایه‌ها به این عرصه استقبال کنیم. به‌شخصه وقتی متوجه می‌شوم یک پلتفرم تازه به جمع پلتفرم‌ها اضافه می‌شود، خوشحال می‌شوم. می‌دانم سرمایه زیادی پشت آن است و دیگر بحث ساخت یک فیلم نیست. بحث صدها میلیارد سرمایه است. نه تنها باید استقبال کنیم، بلکه باید تلاش کنیم بمانند، ریشه بدوانند و بتوانند خوراک فرهنگی برای اقشار مختلف مردم فراهم کنند. اما طرف دیگر باید برای دوستانی که صاحب سرمایه هستند مواردی تعریف شود. می‌دانیم که سرمایه، قدرت می‌آورد و قدرت سرمایه آن‌قدر زیاد است که برخی فکر می‌کنند می‌توانند هر گونه رفتاری داشته باشند. باید این را در نظر گرفت که این قدرت سرمایه در عرصه فرهنگ و هنر بدون تعامل با اهالی فرهنگ و هنر موفق نخواهد بود و قطعا در این رودررویی سرمایه شکست می‌خورد. همین‌طورکه در رودررویی صداوسیما با هنرمندان، صداوسیما مخاطبش را از دست می‌دهد و اگر هنرمندانی که می‌توانند مخاطب را جذب کنند و بین مردم ریشه دارند و مخاطب دارند، با صداوسیما قهر کنند، بازنده صداوسیما است. این اتفاق می‌تواند دقیقا برای پلتفرم‌ها هم تکرار شود. اگر دچار این باور شوند که قدرت سرمایه است و اگر پول بدهید، هنرمندان همه کاری می‌کنند، قطعا اشتباه بزرگی می‌کنند. واقعیت هم این است که تا به امروز چنین رفتارهایی از مدیران پلتفرم‌ها ندیده بودیم. ممکن است در ذهنیتشان این باور وجود داشته، اما حداقل به این شکل بیان نشده بود. عذرخواهی و پوزش‌خواهی نماوا را در آن بیانیه به فال نیک می‌گیرم. یعنی فکر می‌کنم خود دوستان هم در مجموعه مدیریتی آنجا این نگاه را قبول ندارند و نمی‌پسندند. ظاهرا منظورشان یک پروژه بوده، ولی من فکر می‌کنم هیجان‌زده شده‌اند و همه ما را به یک چوب زده‌اند و طبیعی هم بود چنین واکنش‌هایی را از سمت هنرمندان در پی داشته باشد.

در بین صحبت‌ها به وضعیت نابسامان سینما اشاره کردید. می‌دانیم که دست‌کم در دو سال گذشته رونق گیشه سینما تنها با تعداد اندکی فیلم آن هم از جنس کمدی اتفاق افتاد و در این شرایط بسیاری از اهالی سینما تمایلی به حضور در این عرصه ندارند و بخشی از این دلزدگی، ظاهرا تک‌صدایی یا واگذاری عرصه به ساخت فیلم‌های کمدی در سینماست.

صحبت‌کردن درباره سینما با صحبت‌هایی که شما اشاره کردید کمی پیچیده است. ما در دو سال گذشته و مشخصا سال گذشته از جهت گیشه رونق خوبی را تجربه کردیم. اما این رونق محصول نهایتا پنج فیلم بود. صاحبان سالن‌های سینما خوشحال هستند، چون در واقع توانستند ضرر دوران کرونا را جبران کنند و این تعداد فیلم کمدی برای آنها سودده هم بوده است. اما پنج فیلم کلیت سینما نیست. ما نمی‌توانیم خوشحال باشیم که چهار فیلم ۸۰۰ میلیارد فروخته‌اند و در کنارش مثلا ۵۰ تا فیلم روی هم ۲۰۰ میلیارد فروخته‌اند. این یعنی ضرر سینما. بحثم فقط فیلم اجتماعی نیست. فیلم‌های عاشقانه، پلیسی، معمایی را هم از دست دادیم. از ژانرهای دیگر غافل شدیم.

البته بخشی از انتقادها از سمت فیلم‌سازان در یکی، دو سال گذشته به‌دلیل ندادن پروانه ساخت به فیلم‌های اجتماعی است.

اینجا نمی‌توانیم یک جا را مقصر بدانیم و بگوییم که اگر اینجا درست رفتار می‌کرد، همه‌چیز درست پیش می‌رفت. اگر بگوییم شورای پروانه ساخت سختگیری می‌کند، جواب آنها هم این است که کدام کارگردان نامی ما فیلم‌نامه داده و ما رد کرده‌ایم؟ موضوع اینجاست که فیلم‌نامه‌ای ارائه نمی‌شود. باید بررسی کنیم چرا فیلم‌نامه به شورای پروانه ساخت ارائه نمی‌شود؟ از طرف دیگر، هزینه تولید فیلم به شدت بالا رفته است. یک فیلم با کمترین هزینه در شرایط فعلی، حداقل ۲۵ میلیارد تومان هزینه دارد و این یعنی۷۰، ۸۰ میلیارد تومان فروش برای اینکه بتواند به پولش برسد. تنها فیلم‌هایی که فروش بالای نوروز را به خودشان اختصاص دادند، فیلم‌های کمدی بودند. فیلم‌هایی در ژانرهای دیگر مثل «بی‌بدن» یا «مست عشق» با وجود اینکه مخاطب دارند، بعید می‌دانم به فروش فیلم «تمساح خونی» برسند و اگر فیلم‌های دیگر در گیشه پاسخ‌گو نیستند، به این دلیل است که هزینه تولید بالا رفته. این هزینه تولید چطور بالا رفته است؟ یک بخش از آن شرایط کشور است و تورم وحشتناکی که به‌خاطر آن همه چیز بالا رفته. دستمزد بازیگران به شدت بالا رفته است. اتفاقا در این موضوع پلتفرم‌ها مقصر هستند. همین افرادی که امروز به بازیگران حمله می‌کنند، خودشان برای اینکه مخاطبان بیشتری جذب کنند، بازیگران مطرح را جذب کردند و دستمزدهای عجیب و غریب پرداخت کردند. یک بار تلویزیون سال‌ها قبل این کار را انجام داد و یک جهش در دستمزدها ایجاد کرد. در چند سال گذشته هم پلتفرم‌ها این کار را انجام دادند و هزینه‌ها را در سینما بالا بردند. بازیگران در سریال حیرت‌انگیز دستمزد می‌گیرند و طبیعتا برای یک فیلم سینمایی پرداخت رقم‌های بالا به بازیگران ممکن نیست. اما موضوع مهم این است که تحولاتی در کشور اتفاق افتاده که این تحولات جامعه ما را ۱۰ پله جلو برده است. خیلی از فیلم‌سازان ما دچار سردرگمی هستند. فیلم‌نامه‌ای که دو سال پیش برای آنها جذاب بوده، امروز حس می‌کنند موضوعیت ندارد. جامعه آن‌چنان دچار تحول شده که عملا فیلم‌سازان را سردرگم کرده است. اگر بسیاری از فیلم‌سازان ما فیلم‌نامه به شورای پروانه ساخت نمی‌دهند، به این دلیل است که نمی‌دانند باید چه کار کنند. اگر نتوانیم توقع فرهنگی مردم را برآورده کنیم، شکست می‌خوریم. نمی‌دانیم چه چیزی بسازیم که پاسخ‌گوی زمانه ما باشد و این یک معضل دیگر است.

پس فکر نمی‌کنید در این شرایط پلتفرم‌ها در مقابل سینما ایستاده‌اند.

من معتقد نیستم سینما در مقابل پلتفرم‌ها از بین رفته است. سینما تبدیل می‌شود به یک مراسم. تبدیل می‌شود به یک ضیافت. فردی که از خانه بیرون می‌آید و هزینه می‌کند و سینما را انتخاب می‌کند، تمایل به دیدن فیلم مفرح در سینما دارد. در شرایطی که حال روحی و اجتماعی مردم خوب نیست و مرتب داریم با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنیم، مخاطب سینما این زمان را برای دیدن فیلم کمدی صرف می‌کند. برای اینکه دو ساعت حواس مخاطب به چیز دیگری غیر از مشکلاتی که روزمره با آن دست و پنجه نرم می‌کند پرت شود.

حالا اگر همین دو ساعت، دردهای خودش را در فیلم هم ببیند قطعا سینما برایش وسوسه‌انگیز نیست. ما قبلا هم این وضعیت را داشتیم. هر وقت شرایط روحی و روانی جامعه خوب بوده فیلم‌های اجتماعی خیلی خوب پاسخ داده و درست در شرایطی که وضع روحی جامعه بد است اتفاقا فیلم‌های اجتماعی جواب نمی‌دهد. اصلا باور نمی‌کنم که این فیلم‌های کمدی ما باعث شده فیلم‌های اجتماعی فروش نرود. فیلم‌های جدی ما در غیاب فیلم‌های کمدی همین‌قدر فروش می‌رود. چون اساسا تمایل برای دیدن آن فیلم‌ها وجود ندارد. واقعیت این است سال گذشته فیلم‌هایی که در جشنواره دیدم یک شکست سنگین برای فیلم‌های جدی خواهد بود. نمونه‌اش را در هفت، هشت فیلمی که در عید اکران شد دیدیم. به جز فیلم «تمساح خونی» و «بی‌بدن» باقی فروش‌ها شکست خورده‌اند. نمی‌توانم بگویم این میان مقصر «تمساح خونی» است. امسال هم تا آخر سال هفت، هشت فیلم کمدی داریم که سالن‌داران از فروش این فیلم‌ها راضی خواهند بود. اما این کلیت سینما نیست. کلیت سینما در معرض خطر است.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900027

دیگر خبرها

  • دومین برنامه‌ سینماتک خانه سینما به مستندخوانی اختصاص یافت 
  • وقتی «خانه خدا» سینماها را شلوغ کرد
  • افتتاح تصفیه‌خانه فاضلاب کارخانه فرآوری کشمش در ملایر
  • آهنگ جدید فرزاد فرزین برای سریالی که خودش بازیگر آن است
  • بلیت سینما بعد از دو ماه دوباره گران شد
  • (ویدئو) آهنگ جدید فرزاد فرزین برای سریالی که خودش بازیگر آن است
  • آهنگ جدید فرزاد فرزین برای سریالی که خودش بازیگر آن است | ویدئو
  • استقبال بیش از ۱۸ هزار مخاطب از سینما‌های تصویر شهر
  • زور سرمایه به هنر نمی‌رسد
  • با ۳۰۰ میلیون تومان در کدام محله خانه اجاره کنیم؟